بررسی نقد سریال حشاشین تحلیل کامل
بررسی نقد سریال حشاشین تحلیل کامل: پیش از این با مفهوم حشاشین در مجموعه بازیهای اساسینز روبرو بودیم که اولین قسمت آن به طور صریح به عضوی از فرقه اسماعیلیه در قلعه الموت به نام الطائر اشاره میکرد که طی روند بازی وظیفه ترور افراد متعددی در شهرهای مختلف از جمله اورشلیم را بر عهده داشت. این بازی به عنوان بخشی به یادماندنی و مهم از حیات بازیکنان ایرانی تبدیل شده است و همچنان قسمتهای جدیدی برای آن منتشر میشود. البته داستان آن به طور مستقیم از فرقه اسماعیلیه فاصله گرفته بود تا اینکه در آخرین نسخه خود در سال 2023 یعنی اساسینز کرید میراژ(Assassin’s Creed Mirage) داستان باز به فضای قلعه الموت و فرقه اسماعیلیه برگشته و داستان بازی در بغداد رقم میخورد.
بررسی نقد سریال حشاشین تحلیل کامل
سریال حشاشین در چندین حیطه به تخریب مهدویت، تخریب تشیع و تخریب اسلام سیاسی میپردازد. در سریال حشاشین ما با فرقهای روبرو هستیم که انگاری پدربزرگ داعش است، افرادی که فقط هدفشان برایشان مهم است و به بهانه اسلام به قتل افراد میپردازند. در این سریال ریشه مفهوم ترور و تروریسم همپا با دیگر آثار همنام فرقه قاتل چه مجموعه بازیهای شرکت یوبیسافت و چه فیلم سینمایی آن و همچنین اثر مهم جان ویک، به تشیع و مهدویت برمیگردد. در قسمت اول نقد فیلم تلماسه، اشاره شد که در مجموعه چهارگانه فیلمهای جانویک، ما با انجمنی از قاتلان روبرو هستیم که شخصیت «جان ویک» به عنوان یکی از قاتلان مخوف و بازنشسته آن فقط یکی از اعضای آن گروه است.
در قسمت سوم شاهد این هستیم که ریشه و اصل این انجمن به شخصی با خصوصیات حضرت مهدی در روایتهای تشرفات برمیگردد که در بیابان است، ظاهری عربی دارد و فقط زمانی که به حال مرگ در بیابان بیفتی امکان دارد تو را بیابد و بتوانی با او صحبت کنی. جانویک در قسمت سوم به دلیل اینکه از قوانین انجمن تخطی کرده است تحت تعقیب بوده و روی سرش جایزه بزرگی قرار داده شده اما با عنایت رئیس انجمن یعنی این مرد عربی صحرانشین جایزه از او برداشته میشود. اما جان ویک باید مطابق روایتی که در مجموعه داستان بازیهای اساسینز هست، برای اثبات وفاداری خود یکی از انگشتان خود را قطع کند. این کار مطابق رسم این فرقه در جهان داستان است که جای انگشت قطع شده تیغی برای ترور قرار میدادهاند.
در ادامه نقد سریال حشاشین بایستی گفت که در سریال حشاشین نیز اگرچه ما با فرقه شیعیان اسماعیلیه نزاری به رهبری حسن صباح روبرو هستیم اما مفهوم مهدویت بازیچه داستان و دروغی است که حسن صباح آن را دستاویز خود قرار میدهد. در این سریال اگرچه نزار به قتل میرسد و این قتل هم نمایش داده میشود، اما حسن صباح به دروغ مدعی میشود که او در غیبت قرار گرفته است و امام غایب است و هنگامی که از امام غایب صحبت میشود، ما را یاد شیعیان اثنی عشری ایرانی میاندازد. تعداد شیعیان اسماعیلی نزاری در جهان بسیار محدود است و حدود 15میلیون نفر تخمین زده میشوند، ساخت فیلم درباره آنان نیز چنان موضوعیتی ندارد و تخریب آنان برای کشور مصر مسأله نیست.
تصویری که از شیعه ایرانی در قلعه الموت به تصویر کشیده میشود طعنه به شیعه اثنیعشری ایرانی منتظر حضرت مهدی دارد. در فیلم تأکید بسیاری روی امام غایب میشود و اینکه حسن صباح این شخصیت با ذکاوت و با فراست اما دروغگو و منحرف که خود را کلیددار بهشت و در نهایت امام زمان معرفی میکند که روح امام نزار با او عجین شده است، نماینده امام زمان است و انگاری که او حسن صباح نیست، او ولی فقیه شیعیان است! شاید علت انتخاب حسن صباح به عنوان شخصی که خود را نماینده امام زمان میداند و غالب وقت خود را در کتابخانه و مشغول مطالعه و نوشتن میگذراند از همین حیث باشد اما درباره این ایده باید تأمل بیشتری کرد.
بار دومی که در سریال مفهوم امام زمان و غیبت امام زمان دستاویز تمسخر قرار میگیرد زمانی است که حسن صباح در خواب خود میبیند «برزک عمید» شخصیتی که زندانبان حسن صباح بود اما تبدیل به مرید او و سپس فرمانده مهم قلعه الموت شده است، ولیعهد حسن صباح یعنی هادی را به قتل رسانده و از بالای قلعه به پایین میاندازد.
سپس در واقعیت به علت حسادتی که برزک به هادی، فرزند جوان حسن صباح دارد، در فضای واقعی هادی را به قتل رسانده و جنازه او را گم و گور میکند، البته چنین چیزی نمایش داده نمیشود اما حدس زده میشود که چنین اتفاقی برای هادی افتاده و بعد برزک پیش حسن صباح میآید و میگوید که هادی امام ما عروج کرده است! خود حسن صباح حرف او را باور نمیکند، در واقع به دلیل اینکه حسن صباح در فیلم شخصیتی فریبکار و دروغگو نمایش داده میشود که از موضوع مهدویت و امام زمان استفاده کرده تا به قدرت برسد، از حرف برزک جا میخورد و برایش قابل هضم نیست که چنین اتفاقی افتاده باشد، در حالی که او در تمام قسمتها با همین ادعای مهدویت و غیبت نزار، پیروانی برای خودش جمع میکرده است اما برزک اصرار میکند که این واقعه اتفاق افتاده اما حسن صباح دنبال جنازه هادی میگردد. در واقع غیبت و عروج در فیلم صرفا نوعی دروغ و تزویر برای به قدرت رسیدن است. برای مطالعه بیشتر نقد سریال حشاشین همراه ما باشید.