نقد انیمیشن جذاب موآنا 2016 Moana
نقد انیمیشن جذاب موآنا 2016 Moana: انیمیشن موآنا به تهیه کنندگی «اوسنات شورر اسرائیلی» با بودجه حدود 175 میلیون دلاری، توانست به فروش 682 میلیون دلاری دست یابد.
نقد انیمیشن جذاب موآنا 2016 Moana
در ابتدای انیمیشن، گفته میشود که در ابتدا فقط اقیانوس بود و هیچ چیز نبود. سپس تفیتی، خدای سرسبزی، جزایر را ایجاد کرد. مائویی نیز در کنار باقی خدایان، به دنبال قلب تفیتی بود. در پایان نیز با گرفتن قلب تفیتی، او را تبدیل به موجودی گدازهای و شیطانی کرد.
جریان خلقت جهان در این انیمیشن، کاملا اسطورهای است. یعنی خدایان با نگاهی اسطورهای، خالق جهان بوده و چیزی به نام خدای واحد غیر جسمانی، وجود ندارد. جالب توجه است که در اساطیر پولینزی آمده است که جزیرهها به وسیله قلاب ماهیگیری جادویی از آب بیرون کشیده شدند. در پایان فیلم میبینیم که قلاب جدیدی به مائویی، از طرف تفیتی داده میشود. گویا این قدرت از تفیتی آمده است و مائویی خود بدون قلاب، قدرتی ندارد. پِلِه، خدای آتشفشان و گدازه در دین پولینزیها، با تفیتی تطابق دارد. وی خالق جزیرهها است.
همچنین هر چیزی که از جزیره پله برداشته شود، باعث خشم و نفرین پله خواهد شد. تا جایی که حتی امروزه نیز اگر کسی از جزایر هاوایی، چیزی به یادگاری بردارد، باعث ناراحتی اهالی آنجا خواهد شد. این اتفاق در ابتدای انیمیشن موآنا میافتد و مائویی با سرقت قلب تفیتی، باعث خشم وی و تبدیل شدن این الهه به خدای گدازه میشود.
موآنا، منجی حقیقی
از ابتدای فیلم، هنگامی که مادربزرگ در حال تعریف اساطیر پولینزی است، وقتی اشاره به منجی میشود، فیلم بر روی صورت موآنا مکث کرده و با زبان تصویر به ما میگوید موآنا منجی است. منجی بودن موآنا بار ها تکرار میشود و گفته میشود که اقیانوس موآنا را انتخاب کرده است.
در پایان فیلم نیز برخلاف انتظار ما، این موآناست که با نشان دادن قلب، تفیتی را جذب خود کرده و به دریا امر میکند که شکافته شود. در این سکانس که اوج فیلم است، موآنا همچون موسی(ع) دریا را میشکافد و وارد خشکی بین دو دیوار از آب میشود. اما برخلاف فرار بنیاسرائیل از فرعون مشرک، موآنا سرش را بر سر این خدا میگذارد و به نوعی با تفیتی به اتحاد میرسد. یعنی برخلاف فرار بنیاسرائیل، ما اینجا شاهد اتحاد منجی فیلم با شیطان فیلم هستیم.
به صورت کلی در نقد انیمیشن موآنا، انیمیشن موآنا همچون انیمیشن دلیر، مبلغ فمینیسم جادوگِرا و مشرکانه است. فیلمساز نیز به زیرکی اساطیر بِکر یک قوم را به نفع خویش مصادره کرده و علنا میگوید بازگشت به شرک و خدایانپرستی، با یک منجی مونث، راه چارهی جلوگیری از نابودی جهان و خرمی جزایر است.
در سکانسی از فیلم، مائویی به شوخی میگوید برای سفر به جهان زیرین، باید انسانی را قربانی کنیم! و بعد از چند ثانیه حرف خود را پس میگیرد. این قبحزدایی از اعمال غیر عقلی که در سریال وایکینگها نیز شاهدش هستیم، بایستی ما را به فکر وادارد.
به صورت کلی داستان موآنا، تحول او از سنت های خانوادگی و ارتجاع وی به اساطیر است. یعنی فیلم مبلغ پرستش و ارتباط با خدایان یا همان شیاطین است، چرا که خدایان اگر هم واقعیت داشته باشند، در واقع جنیانی بودند که با فریب دادن انسانها، خود را خدا معرفی کرده و مریدانی مهیا میکردند.